مداخلهء خارجی + نفاق افگنی وسم پاشی + خود خواهی ومنش های فردی عاملین سیه روزی ما
جليل پرشور جليل پرشور




به ادامهء نوشتهء قبلی - بنا بضرورت مبرمی که در شرایط کنونی به ان محتاج ونیازمند هستیم وآن بدون هر نوع شک وتردیدفراهم ساختن زمینه های عینی وعملی وحدت وهمبستگی تمامی وطنپرستان وترقیخواهان و پیروزی دوستی ومحبت بر کینه و نفرت- پیروزی سازش ومصا لحه وتفاهم بین تمامی مردم ما که در اثر تبلیغات شوم- سیاه وغرض آلود دشمنان خارجی ومزدوران داخلی آنهابه گروها و دستجات ملی - زبانی –قومی- مذهبی ومنطقوی منقسم ساخته شده وبرای تأمین منافع ازمندان سیری ناپذیر ثروت وقدرت در جنگ برادر کشی بزور سلاح کشانیده شدند میباشد می خواهم چند لحظه وقت تان را بگیرم. ببینید بحق مردمیکه سالها در صلح وآشتی اتحاد ویکرنگی- کار مشترک وامتیازات تقریباء یکسان زندگی میکردند چه جفاهايی که صورت نگرفت –مردم وخاصتاء جوانان را بگروهای سر لچ – غربگرا- بی نمازو بی عقیده ، دهری ومرتد، شرابخورو کافر وکمونیست تقسیم ومتهم کردند وبا هرچه نو ، مترقی وبرای منافع مردم بود دشمنی نمودند وآنرا شرک وکفر نامیدند. باید بار اساسی مسوولیت بی اتفاقی، جنگهای مذهبی وقومی را بدوش آنعده از باصطلاح علمای دین متوجه ساخت که نه تنها امروز بلکه سالها وحتی قرنها پیش، از اعتقادات وباور مردم نسبت بخدا ودین اسلام استفادهً ناجایز و شخصی کردند وهرچه رابا منافع وآسایش شخصی وخانواده گی خود در موافقت دیدند حمایت نمودند ولو با دین خدا وشریعت محمدی مطا بقت نداشته است. ودرعین زمان هزاران حرکت آزادیبخش ، وطنخواهی واستقلال طلبی را کفرآميز قلمداد کردند. چه کسانی سالهای سال مستبدترین وخون ریزترين پادشاهان وحکام مستبد را ظل الله گفتندو هزاران شخصیت آزاده ، عدالتخواه وبا تقوا از جمله بهترین روحانیون وعلمای دین را که نوکر وغلام مستبدین و جلادان تاریخ نبودند مشرک ولاتی خواندند وباین وسیله خودرا از بهترین جیفه های دنیوی برخودار ولی به زندگی با وقار آن رادمردان با دانش وبا فرهنگ پایان دادند ، این کسان همان روحانیون نمایانی بودندکه برای یزید پسر معاویه – یزیدیکه تمام اولادهء پیغمبر اسلام را از دم تیغ گذراندوهیچ مرد وزن وحتی اطفال خانوادهً شان را امان نداد ، خطبه خواندند واو را خلیفهء مسلمین وادامه دهندهءراه پیغمبردانستند. این گروه حتی برای چنگیز آدمخوار ووحشی خطبه خواندند واو را مشوره میدادندو حمایت میکردند. مگر ما تاریخ کشور خودرا مطالعه نکرده ایم که تمام شاهان وامرا هر اقدام نا جایز وغیر شرعی خودرا از طریق اخذ فتواهای این مسند نشینان تلبیس دینی واسلامی میکردندوبعد هر اقدام نا روا وظالما نه بوسیله همان نوکران شان در مساجدو محافل برای شان دعای خیر ومؤفقیت نیز میشد. مردم ما بخوبی میدانندکه نوکران واجیران فرنگی بی نقاب ونقابدار در لباس دین چه خیانتهای را درحق آزادی خواهان ومشروطه طلبان- خاصتاء در دوران استبداد عبدالرحمن خانی ، مر تکب نشدند. با الوسیلهء تبلیغ وفتواهای انهاکه آزادی خواهی واستقلال طلبی را شرک وکفر اعلام کرده بودند ، صدها شخصیت بزرگ آزادی دوست وضد استعمار به جوخه های مرگ سپرده شدند. این وحشت واستبداد در دوره های بعدی نیز دوام کرد تا اینکه نوبت آزمایش وپادشاهی امان اله خان فرا رسید وایشان برخلاف اسلاف مستبد ونوکر صفتش در صف مردم ، درقطار مردان و زنان وطنپرست وآزادی خواه قرار گرفت ونعره های ممتد آزادی واستقلال برای افغانستان راهمراهی کرد ونخواست حتی راه پدرش را ادامه دهد.
بلی با نیروی تمام مردم افغانستان وعقل وتدبیر امان اله خان وهمراهان باشهامتش استعمار فرنگی مجبور شد تا استقلال افغانستان را برسمیت بشناسد ودر عین حال در فکر چاره وانتقام گردد ، اینبار فرنگی کهنه کارومحیل تمام ریزرفهای خودرا بسیج کرد وعلیه اما ن الله جوان وترقیخواه، دلسوز مردم ووطن وعاشق پیشرفت وتمدن اعلان جهادکرد چون نمیتوانیم قبول کنیم که ملتی که در راه استقلال وآزادی سه جنگ بزرگ وهزاران زدوخورد دیگر رابا تمام ایثار وفداکاری علیه استعمار براه انداخته بودبرای سرنگونی دولتی دست بسلاح ببرد که خودش انرا بوجود اورده بود. اینجاست که حلقات جهل ، خیانت واستعمار دست بدست هم میدهندوان یگانه پادشاه وامیر زادهً زمان را که علیه بادار وولینعمت اسلافش قیام کرده بود به کفر وبیدینی متهم نموده ومردم را بقیام عليه منافع خودشان ، علیه دست اورد خونبهای ده ها هزار شهیدراه ازادی وترقی فرا میخوانندو با صدور فتوا های غیر شرعی ، با سر دادن گریه وفریاد در مساجد ، خانقاه هاو زیارتگاهامردم را که متأسفانه اخرین فریب خوردن ان نبود فریب میدهند و با چال ونیرنگ دوره های سیاه واستبداد ی طولانی را جا گزین ان میسازند. در اینجا باید سوال پیدا شودکه چطور عده ای از روحانیون که سالها در امارتهای عبدالرحمن خان و حبیب اله معاشخوار وخدمتگذار، ان خانوادها بودند وبرای هرکدام ان مستبد ین عیاش القاب مختلفهء دینی داده بودند در برابر همه ظلمها ، قتل و کشتار دسته جمعی مردم خا صتاء ذبح ملیت هزاره و عیاشیها وفحاشیهای که قلم از نوشتن ان شرم داردکوچک ترین واکنش نشان نمیدادند ولی در مقابل امان اله خان که نسبت به پدرش هزاران مرتبه با تقوا و برای مردم ووطنش وفادار بود جهاد اعلان گردید وصد ها ملای کرایی را از دیوبند که در تحت کنترول ورهبری انگلیس قرار داشت ، غرض ایجاد بغاوت وشورش بمناطق مختلفه افغانستان فرا خواندند واعزام کردند وبا ان عمل غیر ملی ، ضد دینی ، دنیای ملت واخرت خود را خراب کردندو بجای بمیراث گذاشتن ثروتی پر از معنویت وقابل افتخار وتقلیدسنگی را گذاشتند که بوسیلهء ان ده ها حرکت واقدام ترقیخواهانه وصدها شخصیت ملی – وطنپرست هدف گرفته شدو قربانی گردید. با کمال تاء سف و با وجود تغییرات بزرگی که در نحوهء تفسیر وتعبیر اصول وپرنسیپهای مذهبی اسلامی درسطح جهانی خاصتاء در مراکز تحقیقاتی اسلامی مثل الازهر- دمشق - رباط – نجف و جزیره العرب بوجود امده است در وطن ما هنوز تعدادی فعا ل اندوفقط اززبان شمشیر وشلاق ، قمچین ودُره وتوپ وتفنگ در برابرانانیکه نه ترک شریعت بلکه سر پیچی از اوامر اجاره داران دینی دین فروش کرده اند حرف میزنند. اینرا توضیح هم نمیکنند که روی کدام دلیل ومنطق وکدام قانون بخود و حق کنترول زبان وضمیر مردم را حق خود میدانند درحالیکه خود شان به هیچ کس وهیچ مرجعی در مورد مسلمان بودن خود شان ، نحوه ودرجهء تطبیق احکام وقوانین دینی درمحیط خانواده ها ومنسوبین شان ازچه قرار است ، ایا این اقایون تقوای اسلامی دارند- این ذکات خواران دیروز وملیونر های امروز خود ذکات مردم ومالیهء دولت را پرداخت میکنند؟ ایا رئیس دولت فعلی را که خود در انتخابش نقش داشته اند ظل اله فی الارض میدانند؟ واگر میگویند که نی .. سوال بعمل میاید که اگر یکی از شماها در راس این دولت قرار بگیرید ایا نام شان از رئیس جمهور به خلیفهء مسلمین وامیرالموءمنین تغییر نخواهد کرد؟ایا مردم ما بیاد ندارند که تعدادی از شما قبل ازبدوران رسیدن تان در قدرت صفت امیراسلامی رابا نام تان بوکسل کرده بودید وبعد قدرت درحالیکه گویا دولت مرکزی اسلامی در کابل حاکم بود امارت حوزهءشمال غرب وجنوب غرب را با تقلید کاملاء میمون وار تاسیس کردید وخود را گویا مستقل ساختید. چطور عده ای بخود تا این درجه حق قایل میگردندکه تمام حرکات واقدامات ملیونها انسان در کلیه شوون زندگی شان را در تحت کنترول خود داشته باشند وخود شان در برابر هیچ قدرتی ، در برابر هیچ قانونی جوابده نباشند وعامل بی قانونی ،هرج ومرج وعدم ثبات شوند. برای غلبه بر این دشواریها وبسته شدن دوکانهای دینی وسیاسی باید با احساس مسوولیت ملی وتاریخی عمل کنیم وهر مانعی را که بر سر راه رسیدن به این هدف انسانی قراردارداز سر راه یا وسط راه بر داریم ، درمحدوده های تنگ وتاریک فکری وتشکیلاتی زندگی کردن برای دلخوش کردن ها شاید مفید باشد ولی برای علاج درد ملتی که در طول حیات تاریخی اش همیشه در جنگ- فقر عقب ماندگی- ظلم و بیعدالتی- استبدادو تبعیض بسر برده است کارا وموءثر نیست.
چرا نباید اعتراف کنیم که حتی ماها که ادعای افغانیت میکنیم بیشتر از انکه ملی ووطنی بیندیشیم قومی وزبانی قضاوت میکنیم صد ها تن از بهترینهای سیاست وفرهنگ افغانستان مدتهای طولانی وقت خود راصرف پیدا کردن اسناد وشواهد تاریخی ای میسازندکه قدامت قوم ، ملیت ، زبان وسابقه ای زندگی اجداد مرحوم شان را در افغانستان بیان وتثبیت کنند تا باشد انرا برخ ملیت دیگر ویا افراد متعصب مثل خود شان ولی از قوم وزبان دیگر بکشند وانگاه پیروز مندانه پوز بروند این نقطهء نهایی سقوط وزوال است. ایا برای همه کسانیکه لاف وطن واحد، سعادت وخوشبختی مردم، عدالت وانصاف ، دموکراسی وحقوق بشررا سالها شعار داده اند جای شرم وخجالت نیست که اکنون در برابر زبانها ولهجه های پر بار وشيرین وطن شان قرار میگیرند واز نام پر افتخار افغان ویا افغانستانی می شرمند ویا ابراز عدم خشنودی میکنند وترجیح میدهند که به ایشان تاجک ، پشتون ،هزاره ، ازبک ویا ترکمن گفته شود تا باعث راحت شان گردد. درحا لیکه هیچکدام شان برای زبانهای بلوچی ، پشه یی ، نورستانی ، شغنی وسایر لهجه هاابراز تشویش نمیکنند واصلاء تا حال کسی متوجه هم نشده است که هزاران افغان بزبانهای عربی واردو نیزصحبت میکنند وقانوناء حق دارند در مورد تقویهء فرهنگ وزبان شان کمک همه جانبه شوند. بادر نظر داشت سابقه های دور ونزدیک این پرابلمها به عقیدهء من باید این اقدامات جامهء عمل بپوشد.
1 ـ دولت فعلی که وعدهء دموکر اسی ، حکومت نظم وقانون ، انتخا بات ازاد و شفاف ،خلع سلاح عام و تام –تاءمین امنیت ومصوونیت سراسری رابمردم قول داده است نمیتواند تنها با محدود شدن ساحهء فعالیت وقدرت جنگ سالاران باهداف دولتی خود برسد زیرا خطر انانیکه بنام دین واعتقادات مقدس مردم علیه هر تحول مثبت وترقیخواهی وثبات قرار گرفته اند بمراتب بیشتر است وتاریخ گواه است که مردم ما باثر تبلیغات زهراگین این دسته از منفعت پرستان وابسته بقدرتهای پشت پردهء جهانی بار ها بخاک وخون نشستند وقربانی های بیشماری را متحمل شدند ، بناء اگردولت میخواهد بسوی وحدت ملی ، تطبیق پلانهای عمرانی باز سازی ونو سازی ، جلب سرمایه گذاریهای خارجی ، عصری سازی واعتلای فرهنگی ، دمو کراسی وحا کمیت قانون برود راه دیگری جز مهار کردن اسلام سیاسی وبنیاد گرا ندارد. برای انکه همه شاهد بودیم که افراطیون و بنیاد گرایان عربی وعجمی با امدن گروه طالبان که خود دست پروردهء گروهای سلفی واسلاف بظاهر زوال یافتهءخود بودند داخل افغانستان نشد ند بلکه از همان روز های اولی که باصطلاح مقاومت در پاکستان بعد امد ن واینبرگر به پشاور وملاقات او با تعدادی ازافراد که بعداء به حیث سران تنظیمها، تاج پوشانده شدند و متعاقباء مقامها وثروتهای افسانوی را صاحب گردید ند. د وشاد وش افراد تحت حمایه ءایتلاف جد یدعلیه حکومت افغانستان وارد جنگ شدند ومشترکاء حماسه های جاویدان را در قتل وکشتار مردم ، تخریب عمارات دولتی وشخصی ، فابریکه ها وپایه های انتقال برق ، حریق هزاران عراده موتر های ترانسپورتی وبار بری درمواردی با سر نشینهای انها بنام نامی شان ثبت اوراق زرین کار نامه های جاویدان شان در راه ازادی ، ابادی وسعادت مردم ما ساختند. این دسته از ملا های باجگیر واموخته خور قدیم وجدید ، برای تمام دولت های دیروزی وامروزی ، شاهی وجمهوری در افغانستان درد سر بودند ومشکلات فراوان ببار اوردند ، بناء برای تقویهء اسلام واقعی وبی ریا، برای تطبیق احکام وفرامین الاحی ومجموع قوانین وقواعد اسلامی ایکه بنام شریعت اسلامی شناخته واحترام میگردد ودر ساحات مختلفهءزندگی مسلمانان در مصر ، ترکیه، سوریه ، الجزایر، اردن وده ها کشور دیگر بشمول پاکستان این سمبول دولت اسلامی مجاهد ین با درجات متفاوت عملی میگردد. باید مرکز اسلامی ای ایجاد گردد که هد فش انطباق دین با زندگی وحیات مردم، موثریت دین در ارتقای سطح زندگی مادی ومعنوی ، ترقی وپیشرفت وطن و نه پس رفت ان باشد . زیست باهمی راتبليغ و عملی سازد، ابنای وطن را بصلح ، سازش ،اشتی وتفاهم ترغیب نموده با عقل ومنطق ، استدلال وبرده باری اهداف دین خدا را توضیح نموده شمشیر وخنجر ، قمه ودره، کارد وساطور سر بری را در غلاف کند وکسی را بیجهت بخوف ووحشت نیندازد. این مرکز اسلامی غیر سیاسی ودور از افراطی گری اگر شکل گیرد میتواند بکلیه زبانهای شرین وقابل حرمت وطن ما احکام دینی راتبلیغ واموزش دهد واز زبان قران واحادیث نبوی بمردم بفهماند که اسلام فقط در درازی وکوتاهی ریش ، سر لچ وپای لچ زنان ومردان، موی دراز ونکتایی جوانان ومردان ویا چه ها خوردن ویا نخوردن خلاصه نمیشود زیرا این نوع تبلیغات بجای خدمت بدین به بید ینی کمک میکند . 2 ـ علمای دلسوز بدین ومردم باید صف خود را از صف تجار دین، از صف معامله گرانیکه بخا طر منافع دنیوی تغییر نام وتغییر مذهب میدهند جدا کنند واجازه ندهند که از دین وشریعت بحیث وسیله ای تحقق اهداف شخصی وغرض الود سیاسی استفاده شود. 3 ـ از انجاییکه تحجر وبنیاد گرایی ، دروغهای شاخدار بنام دین ، تبلیغ عوام فریبانه ء تقوا وتذ کیهء نفس در لفظ ودر عمل چور وغارت وحشتناک ، قتل وکشتار وحشیانه هزاران انسان ومسلمان بیگناه نه تنها مخالف بلکه هزاران فرد تنظیمهای جهادی ومیخکوب کردن وکباب کردنهای صدها بیگناه تنظیم ویا ملیت مخالف انهم مخالف فلان رهبر(! ) ، حریق شهر دلها وخاطره های هر افغان با وجدان یعنی کابل نازنین با فیر واستعمال صد ها هزار راکت کور وتوپ وهاوان وخلاصه هزاران دروغ وریاباعث نا امیدی کتله های وسیعی از جوانان وزنان ومردان وطن ما شده است بناء برای جلوگیری از عواقب فاجعه بار تر ان بایددستهای تجار قسم خوردهء وعهد شکنان خانهء خدا از جان ومال وسرنوشت مردم کوتاه شود . 4 ـ روی سخنم بطرف علما وملاهای وطنی و واقعاءمسلمان وطن ماست که دلشان بحال مردم مظلوم ورنجدیدهء شان میسوزد ، ازانها میپرسم چه کسانی زمینهء ان را مساعد سا ختند تا صد ها فامیل افغان وهزاران جوان سرگردان وطن نه تنها ترک وطن بلکه ترک دین واسلام کردند وادیان مسیحی وبهایی وزرد شتی و غیره را پذیرفتند، ایا اگر بجان ان فرزندان وطن با چوب وچماق بوسیلهء جاهل ترین افراد بیخبر وبی اطلاع از دین وحقیقت اسلام حمله نمیشد ، انها توهین وتحقیر نمیگردیدند ، وافراد خانواده های شان در درب خانه های شان ودر مقابل چشمان ان کودکان معصوم و بی پناه بما نند حیوانات قربانی موسم حج ذبح ونیمه جان رها نمیشد ند ، وهمه کار ها شفاف میبود وبرای رضای خدا این حالت وحا لت هایی که در پی خواهد امد وخواهند اورد رخ میداد ؟. 5 ـ شما از این وارثان بی استحقاق بپرسید که در زمان موجودیت و قدرت نظامی ومالی انها در پاکستان که حمایت وسیع عربی وغربی را با خود داشتند وواقعاء نازدانه های در دانهءامپراطوری بی رقیب شدهء جها نی بودند وهر نازو کرشمهء شان قبول میشد – چرا برای اسلام عزیزی که سالها بنام ان داد میزدند ومیزنند از دولت اسلامی پاکستان – احزاب مقتدر وبا امکانات بزرگ اسلامی ان منطقه وجیز گران بزرگ بین المللی خود خواهش نکردند که نه بخاطر خدا بلکه بخطر حفظ انچه ابرو گفته میشود برای خود شان به شستشوی مغزی وتغیر دیانت افغانها خاتمه دهند و یا حد اقل انرا توقف موءقت دهند .
6 ـ انهاییکه سا لهای سا ل در برابر صد ها هزار دختر وپسر وطن تخم نفرت وتهمت کاشتند وحتی از احساسات پاک والدین و نزدیکان استفادهء سوء نموده پدران ومادران خوش باور وواقعاء مسلمانرا علیه فرزندان شان تحریک کردند وبا تمام مکاره گری باریختن اشک تمساح وفریاد های وای اسلام از اعتقادات مردم سود جستند ونهضتها وحرکتهای ترقیخواهی را خواستند در نطفه خفه ویا فاصله بین مردم کاملاءمحروم - بیکار - وتهیدست را بافرزندان حق طلب ومبارز وطن بنفع ستمگران وجابران عمیق سازند اکنون کجایند وچرا صدا ها ونعره های بلند وگویا اسلامی دیروز شان را در مبارزه علیه کفار واجانب بلند نمیکنند مثلیکه پول وقدرت- امتیاز ووعده های چرب عامل سکوت شان گردیده وحق سکوت مناسب دریافت کرده اند –وگرنه چطور انهاییکه ابخوردن با سر لچ راگناه میدانستند در دو قدمی شان برای یهود ونصارا –گبر وترساو بهایی وسایرین امکان عبادت وتبلیغ و فعالیت فراهم میسازند وحتی قصر های شدادی وفرعونی خودرا که از خون هزاران شهید ومعلول در زمین های غصب شدهء مردم وبیت المال که بزور تفنگ ودالر اعمار کرده اند برای این مهمانان نا خوانده به کرایه میدهند وبر حجم پول وضخامت دروغ وخیانت وعوام فریبی خود میافزایند. 7 ـ چطور میتواند قابل قبول باشد که اساتید کرام دیروز که صاحب بایسکل کهنه هم نبودند واکثراء فاصله هایی طولانی را بخاطر نداشتن کرایهء سرویس مثل اکثر مردم ما پیاده طی میکردند اکنون صاحب صدها ملیون دالر واسعار عربی- زمین وقصروتجارتخانه شده اند در حالیکه تا دیروز گوش افغانان وجهانیان را کر ساخته بودند که تمام مال وزندگی پدری شان را کمونیستها وشوروی ها غارت کردند - بلی مال ودارایی این کرایه نشینان اطاق های گلی سرای های مندوی که عبارت از یک زیر پایی بنام دوشک ویک لحاف کهنه با یک کاسهء حلبی که در ضمن بحیث دیگ از ان استفاده صورت میگرفت ویکی دو چیز قیمتی دیگر ازاین قبیل – بعد چورو غارت نیروهای خارجی وحکومتی وقت اکنون از لحاظ کمی وکیفی کمتر از ذخایر بانک مرکزی افغانستان که تا کنون هزاران ملیون دالر غرض باز سازی وکمک بمردم وطن ما در ان سرازیر شده است نمیباشد. مردم شریف وطن! تا کی باید سکوت کنید واجازه دهید که انهاییکه تا دیروز کل صلاحیت ادارهء وطن را در اختیار گروه های ادمکش وخرابکار بین المللی ومنطقوی قرار داده بودند و خود فقط درفکر جمع کردن پول شدند وهمهء افتخارات وطن بشمول ارزشهای دینی واسلامی مردم ما را لیلام کردند از نام شما از نام دین اسلام بازهم برای دوام زندگی طفیلی وشخصی وبرای باز هم محروم نگهداشتن شما باوجود انکه عرصه های ملی وجهانی برای شان جداء محدود شده است در عرصه با قی بمانند وباصطلاح وطنی با قطعهء صاف خود چال بروند.
8 ـ علمای شریف وطن وهمهءوطنداران عزیز ماخبر دارند که بعضی دولتها ونهاد های مخفی وعلنی اسلامی وخاصتاء عربی ایکه گروهای افراطی وبنیاد گرا راتربیه – حمایت وتمویل وتصدیر میکردند هدف شان تاءمین منافع- گسترش ساحهء نفوذ - تبدیل مذ هب حنفی به وها بیت وبوجود اوردن ساحات ومناطق جدید عقب نشینی وامنیتی برای فرداها بود وگرنه چطور ان مجاهد سعودی ویا کویتی وسایرین وقتی در قتل وکشتار وحشیانهء مردم افغانستان اشتراک داشت حمایت دولتی ومردمی میشد - تقدیر میگردید واگر کشته میشد بحیث شهید راه اسلام تشییع رسمی دولتی ومردمی را برایش سازمان میدادند وچه کمکهای که به فامیل وباز ماندگانش صورت نمیگرفت . حال بعد پیروزی جهاد در افغانستان که خوشبختانه همهء ما شاهد خوشبختی وسعادت ثمرهء جهاد فی سبیل اله را در اغوش کشیده ایم – ان مجاهدین عرب وغیر عرب که فقط برای جنگ ونفرت تربیه شده بودند ودرعقول وضمیر شان اخرین نطفه های تسلیم پذیری وسازش نابود شده بود وجز خشم وانتقام وجنگ چیزی را فرا نگرفته بودند – بنا بوضع پیش امده بعد وقایع 11 سپتامبر2001باید رهسپار دیار مقدس ومرجع اولی بارگیری وصدور خود میشدند که شدند ولی میدانید ان نازدانگان عزیز ومبارک جهاد معاصر چه روز های بدی را که از دست متحدین ویاران قدیمی خود درطول راه بازگشت متحمل نشدند صد ها تن شان اسیر شدند ودر بدل پول های گزاف بمقامات استخباراتی ایکه زمانی خود شان ان فرشته های نجات ! مردم افغانستانرا با تشریفات –اعزاز واکرام بوطن ما اورده بودند فروخته شدند وتعدادی هنوز در محابس پا کستان – ایران کویت وسعودی منتظر تعین سر نوشت خود هستند. مایهء تعجب اینست که چطور شیوخ عظام ومراجع بزرگ دینی ومذهبی سعودی و خلیج وسایر کشور های شریک در پروژه یکباره بعد تغیر موضع امریکا در قبال این گروها بدون کوچکترین تاءمل خودرا با جو جدید سیاست جهانی در مبارزه علیه تروریزم همگام وهمنواسا ختند وان فرزندان دلبند ایین جدید وهابیت یا مذهب رسمی حکومت سعودی راکه خدمات بزرگی برای ان سلطنت انجام دادند- یاغی وباغی خواندند ودر محکوم ساختن وغیر شرعی بودن این گروها باز از همان فتوا های سیاسی – دینی استفاده کردند. 9 - قبول میکنیم که فتوا ها ی مقامات مذهبی در حق گروهای مسلح وموجود در قلمرو مقدس عربستان کاملاء اسلامی ومطابق شرع شریف صادر شده است – فقط میپرسیم که اگر اقدامات این افراد مسلح ویا دقیقتر بگوییم مجاهدین در خاک کشور شان غیر قانونی وغیر شرعی است وبا ایین ربانی وقوانین بین المللی مطابقت ندارد – چرا این لطف بزرگ را شامل حال وطن ما وسایر کشور هاییکه در این اتش سوختند وهنوز میسوزند نمیسازند- ایا تعجب اور نیست یک مجاهد – یک فدایی اسلام ! وقتی در بیرون از وطنش حق دارد هرکاری را که میخواهدانجام میدهد ولو باثر ان هزاران خانواده در خاک وخون کشیده شوند این مرجع فتوا های جدیداء صادر شده انها را حرمت میکنند وان را تطبیق شریعت واحکام الهی میدانند ولی وقتی ان تطبیق کننده گان فرامین الهی بخواهند مردم خود شان را از فواید ان احکام که تا دیروز طرف حمایت رسمی ومراجع دینی وطن شان نیز قرار داشت بهره مند سازند- یاغی ومنافق وغیر شرعی وضد دینی خوانده میشوند وبرای دوام سلطه وقدرتهای جابرانهء شان انها را میکشند ویا تحویل گوانتا نامو میدهند. واقعاء جای تعجب است. ما اعتقاد داریم که اگر فتواهای دینی وفرامین حکومتی انکشور ها که خود حکم فتوا را دارند وتنها بر غیر شرعی بودن ان گروها در ساحهء قدرت وحاکمیت خودشان محدودگردد بهیچ وجه اسلامی بوده نمیتواند وقانونیت شرعی ندارد برای اینکه شریعت قلمرو – حاکم وزبان را نمیشناسد – علاوه بران اگر فلان عالم وروحانی فلان اقدام رادر منطقهء خودش غیراسلامی وتروریستی وبدنام کردن اسلام بداند لازم است برای جلوگیری از بی اعتبار شدن خودش وفتوایش فعا لیت این نوع گروه ها را در سایر مناطق نیز قیمتی بدهد که در کشور خودش بان داده است در غیر اینصورت باید بر یک بام ودو هوا بودن این نوع فتوا ها اعتراض کرد وانرا سیاسی دانست نه شرعی.
10 - گیریم عقل ودور اندیشی ویا فشار جهانی که متاءسفانه بیشتر بالای این گروه موءثر است تا منا فع دین خدا باعث ان شود که فتواهای مماثلی در مورد موجودیت وفعالیتهای غیر شرعی وغیر قانونی این گروهادر سایر کشور ها صادر شود که ما انتظار انرا باید داشته با شیم در اینصورت مشکل وطن ما که قربانی اصلی تروریزم حمایت شده از خارج است چه میشود؟ وکیها باید در داخل وخارج جواب انهمه اقدامات غیر مسوولانهء دیروز وامروز را بدهندکه قربانی وویرانی های بیشماری را بر مردم ووطن ما تحمیل کرد.عجیب است که اگر مارا کشتند مجاهد وجز لشکریان پروردگار ند واگر حکام خود رابسوی تغییر ات دعوت کردند که شاید مفید هم بوده باشد- منا فق وغیر شرعی وتروریست میشوند- در اینصورت باید دین را از خدمت حکام نجات داد واز ان بحیث وسیلهء اسایش دنیوی واخروی مردم استفاده کرد- این اقدامات بهمه این درس را میدهد که باید بر غیر سیاسی شدن دین پا فشاری کرد. ادامه دارد....
May 2nd, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات